بدون شک جذب نیرو یکی از مشکل ترین و در نوع خود پیچیده ترین کار در مجموعه های دانشجوئی میباشد. کادرسازی، سپردن سکان مجموعه به نسل بعد خود ، یارگیری در میان توده خاکستری و احتمالا شبکه سازی ، از مهمترین علل تشکل برای جذب نیرو میباشد. باذکر این نکته که همه این مهم  در طول اهداف تشکل است یاداور میشوم که سوالی این روزها مرا درگیر کرده است: آیا تشکل ها ( که برای هرکار اساسنامه و آئین نامه دارد) برای جذب نیرو – که به زعم حقیر اصلی ترین کار تشکل است- آئین نامه جذب و ساماندهی دارند؟

در باب جذب نیرو اولین قدم مبحث شناسائی میباشد. هر مجموعه با توجه به اهداف ، آرمانها و نیات برامده از مرامنامه خود کارشناسایی را انجام میدهد.بگذریم که  گاهی مجموعه های غیر دانشجوئی نیز از خارج دانشگاه چشم به درون دانشگاه و شناسائی یاران خود دارند!!

شورای مرکزی یک تشکل ، چقدر به خود عرصه حضور و بروز میدهد؟ در واقع ورودی جدیدها در کلاس های عمومی ، سلف ، تریبون آزادهای دانشجوئی ، خوابگاه و اردوها چقدر تنش به تن اعضای کارامد تشکل برخورد میکند؟ همان طور که ملاحضه میکنید مکانهای نام برده شده محفلهای بکر و البته طبیعی برای شناسائی نیروست. یعنی خود این شناسائس بایستی به قول بچه های روش تحقیق، بامشاهده طبیعی باشد و البته فراموش نکنیم ضروری ترین نکته در این مشاهده طبیعی ، پرهیز از برخورد تصنعی میباشد و البته بیت الغزل این تصنعی برخورد نکردن این است که شما بتوانید با آنها زندگی کنید و این یعنی وقت گذاری مداوم و البته وقت گذاری مداوم این نیست که مزاحم زندگی ورودی شوید.

اولین برخورد ورودی جدید باشما بسیار مهم است ، اینکه اوشما را از دید فردی تشکیلاتی می بیند یا دانشجوی عادی .گرچه نمیخواهم به این سوال جواب بدهم ولی اشاره میکنم که فاصله خود رابه عنوان دانشجوی تشکیلاتی با زندگی گاها دبیرستانی ورودی جدید حفظ کنید و البته به آن احترام گذارید.

از نکات مد نظر در بحث شناسائی این است که واقعا بدانید هدف شما از این شناسائی چیست؟ بسیار باید مراقب نوک پیکان هدف شناسائی بود تا داستان دکمه و کت نشود. اغراق نیست اگر بگوئیم حضور بی سروته و بیحساب کتاب در بین ورودی جدیدها، بعد از مدتی، تشکل را وارد باتلاقی میکند که ضربه ای جدی به اعتبار مجموعه وارد میکند.

شناسائی نیرو وجوه حساس دیگری نیز دارد، بنظرم هنر یک تشکل در امر مهم شناسائی این است که بستر و محیط اینکار را خودش شکل دهد . فراموش نکنیم اگر در ورزش، کلاس و یا محیط هائی از این دست بدنبال شناسائی هستید شما مهمان این بستر و فضا هستید. لذا بایستی خودتان این فضا را بوجود اورید. در اینجا زحمت تطابق محتوا با مصادیق را به خودتان میدهم ولی این سرخط را میگویم که سعی کنید ورودی جدید را با استفاده از خود ورودی جدیدها شناسائی کنید.

نکته پایانی را به این بحث اشاره میدهم که آیا برای شناسائی نیرو زمان خاصی مترتب است؟ و در واقع فصل این شناسائی در چه بازده زمانی میباشد؟ حقیر بنابه دلایلی هفته ششم سال تحصیلی به بعد را برای شناسائی انتخاب میکردم گرچه نمیدانم واقعا این روش الان جواب میدهد یا نه ؟ اما اشاره میکنم که در بحث زمان بندی شناسائی مراقب اثر تاخر باشید. بنابراین سعی کنید ورودی جدید با اخرین تشکل و کانون و هیاتی که اشنا میشود شما باشید ولی اخرین تشکلی که دانشجو را میبیند شما نباشید!! و این همان سهل ممتنع بودن رفاقت با ورودی جدید است. از سر همین داستان است که حقیر همواره با کارهایی مانند ستاد استقبال ورودی جدید مخالف بوده ام.

یادش بخیر زمانی در جمعی گفتم دیگر نمیتوان با روشهای منسوخ شده سالهای قبل برای تشکل جذب و شناسائی کرد ولی دوستان توجهی نکردند بنابراین تاکید میکنم شناسائی و برخورد اولیه ورودی باما و برعکس ، مستلزم ظرایفی است که باید شناخت و رعایت کرد و البته بروز کردن این استلزامها.

آفات

در مطلب قبل به مسائل و مباحث و ضرورتهای شناسائی نیرو پرداختیم. در این مطلب برانیم تا نگاهی گذرا داشته باشیم به آفات و آسیبهای وارد بر این شناسائی:

هرآنچه که در باب اصول شناسائی و اصول حاکم برآن گفتیم درواقع فرصتهای حاکم براین وظیفه سنگین بود، حال نپرداختن به این فرصت ،درگذر زمان مولد تهدیدی خودساخته میشود.

الف)غفلت از محیط های ناب دانشجوئی : تشکل ها بایستی بدانند همانطور که همه اجتماعات ورودی جدیدها محل ورود انها نیست گاها عدم حضور درمحیطی که باید باشی و نباشی به همان قدر هزینه زاست که درمحیطی که نباید باشی حضور پیداکنی!! این ابتدای کار کمیسیون تشکیلات یک تشکل است که چونان اطاق فکری بایستی تیزبینانه اوضاع حیاتی ترین کار جذب یعنی شناسائی را رصد کند.

ب) دخالت در معادلات زندگی ورودی جدید: هیچ گاه برای اینکه متوجه عیار نیروهای تازه وارد دانشگاه شوید، محیط آنها را دست خوش تغییرات اجباری خود نکنید. هنر شما اینست که تمام قد زندگی اورا بپذیرید و به سبک زندگی او احترام بگذارید.

ج) دلخوش کردن به فرمهای به ظاهر تشکیلاتی : هرگز به فرمهایی که در ابتدای راه به ورودی جدید میدهید برای امر شناسائی اکتفا نکنید. شاید شرط لازم باشد ولی به هیچ عنوان شرط کافی نیست. گرچه خود این فرمها نیز خالی از اشتباه نیست و دانشجو دربرابر آن گارد میگیرد.

د)حضور در محیطهایی که اختلاط سلایق وجود دارد: بدون شک دربین دانشجویان سطوح مختلفی از افکار و عقاید و آرا وجود دارد. حتی گاها دانشجوئی که  بلحاظ اخلاقی و… دارای مشکلاتی هست با فرد جامعه هدف شما هم اطاق و هم مجلس شده است. این هنر شماست که در عین جدا کردن این سلایق هیچ سلیقه ای را ازخود نرنجانید و به تعبیر رهبری درجه خلوص جریان را بالا ببرید. اینهم از کارهای سخت شناسائی نیروست. حواستان راخوب جمع کنید که گاهی همان دانشجوی به ظاهر مقابل فکر ما ، فطرتی دارد که اگر غلغلکش دهید همراهتان خواهد شد.

و) غفلت از کانالهای غیر مستقیم: باید بپذیریم که توان ما برای شناسائی سطوح مختلف ورودیها کافی نیست لذا از کانالهای غیر مستقیم خود بخوبی استفاده کنید. کسانی که در لباس دانشجو و مسوول عضو رسمی شما نیست ولی واقعا میتواند دراین کار به شما کمک کند.

ن) حساسیت های بیجا و بیمورد: بعضا دیده ایم که اعضا درشناسائی نیروها وسواسها و محدودیتهای خودتوهمی را بوجود میاورند و به اندک دلیلی دانشجو را از لیست شناسائی و طبعا جذب ،حذف میکنند. پس درعین رعایت چهارچوبهای تشکیلاتی در این کار مواظب برچسبهای من در آوردی باشیم.

ک)عدم تشکیل بانک اطلاعاتی: حتما و حتما و حتما پس ازهر شناسائی دادهای خود را یادداشت کنید. میدانم این مستلزم حوصله زیاد است ولی فراموش نکنید که خروجی این بانک اطلاعاتی است که پروژه جذب را کلید خواهد زد.

موارد دیگری از این آفات را میتوان ذکر کرد که از حوصله نوشتار خارج است گرچه درحین نوشتن این مطالب بدلیل خستگی زیاد از توضیح و تشریح قسمتها،صرفنظر کردم و مطلب این شد که …!

مقدمه‌ای برای جذب:

در قیل و قالهای!! قبلی در مورد شناسائی نیرو ، آفات و ضرورت آن به بحث پرداختیم. در اینجا وارد حوزه جذب میشویم با این توضیح که ،بسیاری از مواردی که در باب شناسائی مطرح شد نیازمند توضیح بیشتری است که در حوصله وب نمیگنجد.

جذب نیرو به زعم حقیر ، پیچیده ترین ، شیرین ترین ، پرحوصله ترین و در عین حال پرفراز و فرود ترین مرحله کار کادرسازیست . به همه این ترین ها، این را هم اضافه کنیم که جذب نیرو به تنهایی آئینه تمام نمای انچه هست که در مجموعه شما اتفاق میافتد. قوام زیر ساختهای تشکیلاتی ، فکر ساری و جاری کف مجموعه شما، همت کار اموزشیتان و نهایتا انسجام شما، تماما در خشت خامی به نام جذب نیرو مشخص و مبرهن است. حال که اینقدر جذب نیرو را پر و بال دادیم و برای ان ارزش و احترام قائل شدیم بگذراید این را هم اضافه کنیم که نوع نگاه شما به مجموعه ای از سوالات ناموسی تشکیلاتی در چند چرخه ،خود را در جذب نشان میدهد. مثلا اینکه ضرورت کار تشکیلاتی چیست؟ جواب شما به این سوال و اینکه چقدر این موضوع برای شما حل شده باشد در بلندمدت خود را در جذب نشان میدهد. خوب حتما تعجب میکنید که چرا جذب اینقدر بخشهای مختلف تشکلتان را درگیر میکند و یا اصلا سوال میکنید آیا واقعا اینقدر که بیان شد واحدها در امر جذب دخیلند؟ راستش را بخواهید ادای حق چیزی فراتر از این است که عنوان شد.!! نگاهی به فعالیت تشکیلاتی منافقین و جذب آنها بیاندازید، نگاهی به جذب نیروی گلد کوئیست ها و به تعبیر فنی!! آن پذیرش عضو بیاندازید و یا به قول امام موسی صدر( قدس ا..) چهارچوب تشکیلاتی گروههای مسیحی را نگاه کنید، آدم احساس میکند روح حاکم بر همه این همه نشست و برخواستهایشان چیزی جز جذب نباشد، تمام فعل و رفتار و مرامنامه و چی و چی ختم میشود به اینکه ابتدا چگونه جذب کنیم. شاید اگر نگاهی بیاندازید به آنچه در صدر اسلام و بعد از آن در حوزه جذب اتفاق افتاده ، متوجه میشویم گاهی ابر و باد و مه و شاید هم خورشید در کارند تا جذب اتفاق بیافتد. از آنجایی که توصیه به بغیرالسنتکم میشویم تا آن جایی که صوت قرآن را در جذب مهم میداند. اجازه دهید از این سرفصلهای کلی و در عین حال مهم سریعتر عبور کنیم.

حکایت جذب نیرو گاها حکایت مرغ و تخم مرغ است. ابتدا درون تشکل را محکم و متقن کنیم و بعد جذب کنیم یا جذب کنیم و با کمک ورودیها درون را بسازیم. جواب به قسمت اول گاهی موجب شده تشکل کلا پر و بال خود را از دامن ورودیها جمع کند و سر در گریبان به فکر مرمت درون خود باشد و گاهی جواب به قسمت دوم سبب شده جذب در زمینی ناآماده  اتفاق افتد و نهایتا بذری که میتوانست برای آرمان تشکل کلی بار و محصول دهد در همان زمین سنگلاخ از بین برود. پس براستی چه باید کرد؟ حتما میگوید ساختن درون تشکل و جذب نیرو باید هر دو همزمان اتفاق افتد، بله درست گفتید این نظر سومی است و جای تامل دارد ولی با عرض معذرت میخواهم عرض کنم که تمام این مصیبت از جایی اتفاق میافتد که تشکل شما و اعضای مجموعه تان تابستان را خورده اند و خوابیده اند و تصور میکنند شروع کار تشکیلاتی – دانشجوئی اول مهر است!! میدانم داستان اینقدر روضه فاش است که نیازی به قلم فرسائی نباشد.

نکته مهم و شاه کلید داستان جذب این است : ببین برادر من ، عزیز من ، تاج سرم ، جذب نیرو یعنی ایجاد یک هسته مقاومت اسلامی برای هرآنچه که آن را آرمان امام روح الله میدانیم. اگر برای چیزی غیر از این نیت جذب دارید بیخود و بیجهت خود را به زحمت نیاندازید. بوجود آوردن هسته مقاومت یعنی همان کادر سازی ، یعنی همان پاسدران انقلاب فرهنگی( چیزی که البته هیچ گاه بوجود نیامد) نه اصلا راستش را بخواهید هسته مقاومت یعنی اینکه شما با کمک این هسته ها و شبکه کردن این هسته ها انقلاب اسلامی را وارد دانشگاه کنید!! اینجاست که کلاه از سر تابلوی تشکل تان میافتد و میفهمید افسر بودن در وادی جنگ نرم بدون تشکیل این هسته ها قطعا نتیجه ای جز محاصره شدن ندارد!! بگذریم که خیلی از آنها همین الان هم محاصره شده اند و پشته پشته ، کشته میدهند و البته دراز به دراز بیخیال خوابیده اند و ….

ببخشید مقدمه طولانی شد ، لذا با این وجیزه وارد بحث جذب میشویم :

جذب:

ابتدای ورودتان به جذب نیرو چند نکته و چند سوال را مد نظر داشته باشید:

۱) حتما در باب جذب از مستندات کار شناسائی استفاده کنید، اینها صحبت توهمی و انتزاعی نیست!! .همانطوری که یک مربی فوتبال برای لیست نهائی تیم خود، دهها اسم ردیف میکند و برای هر اسم یک صفحه A4 خصوصیات فهرست،شما هم باید قبل از جذب این کار را انجام دهید. پس برای قدم نهادن در وادی جذب نگاهی به فرمها، دفترچه یادداشتتان و شنیدها و دیدهایتان بیاندازید.

۲) اولویت گذاری در باب جذب بسیار حائز اهمیت است. اینکه در هفته های اول سراغ چه کسی بروید و یا نروید را همان اولویت بندی شما تعیین میکند. گاهی ورودی جدید اینقدر انرژی دارد که صبر نمیکند تا شما جذبش کنید و خودش قبل از اینکه شما سراغش بروید راهش را ( درست یا غلط ) انتخاب میکند. این افراد را خوب بشناسید و خیلی هم محتاطانه سراغشان بروید. این جذبی همان جذبی است که همراه خود نیروهای زیادی را میاورد. پس در جذب ،این افرادسر نخ صفت را از دست ندهید. ( در باب آفات جذب اشاره خواهیم کرد که همین افراد آبستن چه ضرری برای مجموعه هستند).

۳) نکته دیگر جذب این است که به هیچ عنوان نسخه واحد دست نگیرد : گاهی ورودی خودش قدم در دفتر تشکل میگذارد ، گاهی با اردو ، گاهی ساعتها و روزها باید با او زندگی کنید ، گاهی باید توانایی پاسخگوئی به کوهی از سوالات او را داشته باشید ، گاهی باید انتقادات او را به جان بخرید ، گاهی باید برای او تبدیل به یک محرم و یک همدل شوید ، گاهی باید برای او یک الگو شوید ، گاهی  باید با او زندگی کنید ، گاهی نباید با او زندگی کرد و…. میبیند دهها نسخه مختلف برای جذب وجود دارد و انتخاب این نسخه باید در کمیسیون تشکیلات اتفاق افتد( بازم میگم توهمی حرف نمیزنم ) و البته زایش تعداد این نسخه ها ارتباط مستقیمی به پختگی جزوات شناسائی نیروهای شما دارد. بازم برگردم به عقب و بگم که همانطوری که مربی تیم ملی ساعتها فوتبال تماشا میکنه و نکته یادداشت ، شما هم باید ساعتها و روزها در بین ورودی جدید غلت!! بخورید و نکته یادداشت کنید و این نکات تبدیل به نسخه شده و نسخه اولویت و اولویت پیکان حرکتی شما به سمت جذب است!!

۴) از مهمترین نکات جذب این است که هیچ گاه احساس سرخوردگی ، یاس و دست خالی بودن به شما نباید دست بدهد. بله گاهی در کار جذب با جواب سرد و یا غیر قابل پیش بینی روبرو شوید، گاهی مدتها میگذرد و نیرویی به مجموعه اضافه نمیشود ، گاهی حتی سیل تهمت و افترا جلو رویتان یا پشت سرتان اتفاق میافتد، از اینها نباید ناراحت نشوید خوب دقت کنید که ما پیرو پیامبری هستیم که در راه جذب و تبلیغ  شکمباره گوسفند بر سرش ریختند!! مطمئنم چنین اتفاقی برای شما رخ نمیدهد، پس حق دلسرد شدن ندارید!!

۵) نکته دیگر اینکه دائم در تشکلتان در تمامی طول سال کار جذب و عملکرد جذبتان را مورد تحلیل قرار دهید، جذب فصل خاصی نمیشناسد و شما باید دائم ورودی تشکلتان و یا خارج از دایره تشکلتان را ارزیابی کنید.

نکات جذب باقی ماند  که فاکتور میگیرم. سو.الات مهم حوزه جذب هم بماند برای مطلب بعدی وگرنه باز کامنت خصوصی میاد که مطلب طولانی بود!!

سوالات اساسی جذب:

در بحث جذب چند سوال اساسی از خود داشته باشید. پاسخ شما به این سوالات و البته گاهی غفلت شما از این توقفگاه های هویتی ضربه اساسی به جذب خواهد.

شاید اولین و پیش پا افتاده ترین!!؟ سوالی که یک وروی از شما میکند این است : برای چه باید کار تشکیلاتی انجام دهیم؟ این سوال و پاسخی که میدهید نیمی از راه جذب را طی خواهد کرد. البته ناگفته نماند برای تمام ورودیها نمیتوانید استدلالی واحد بیاورید.

سوال اساسی دیگر که در وادی جذب مطرح میشود در مورد تفاوت شما باسایر مجموعه های دانشجوئیست. تکثر تشکلها و گروههای دانشجوئی که خود از افتخارات نظام اسلامی میباشد مبنای سوال ورودیها قرار میگیرد. حتما و حتما و البته حتما برای معرفی مجموعه خود، به تخریب مجموعه های دیگر دست نزنید. همه ما داخل یک خاکریز و البته سنگرهای مختلف هستیم نکند خدای نکرده به شیشه خودی سنگ بزنیم. مجموعه خود را اثبات کنید با همه کاستیها و قوت هایش.

تا فراموش نکرده ام بگویم بگذارید این سوالات را ورودیها از شما بپرسند نه اینکه شما در فضایی یکطرفه سخنران کارزار!! جذب باشید. جلسه را بسوی پیش آمدن شبهات هدایت کنید تا ورودی را به حرف آورید.

سوال دیگر مبحث جذب به یک موضوع داخلی برمیگردد: آیا توانائی نگهداری عضو جذب شده را دارید؟ خود بهتر از حقیر میتوانید غصه پر قصه این وادی را حدس بزنید

چگونه کار تشکیلاتی با درس جمع میشود؟ این سوالیست که ورودیها نه در ابتدای جلسه جذب، بلکه در ادامه فرآیند از شما خواهند پرسید. اگر تشکلتان پر است از اعضایی با خروارها مشروطی و نمره مرزی!! خواهشا شعار بدون شعور ندهید.

سوال از ساختارهای حقیقی و حقوقی مجموعه مطبوعتان بخش دیگری از کنجکاویهای ورودیهاست. روی این بحث واقعا مسلط باشید و البته زبان روان یک ورودی برایش توضیح دهید.

چرایی مواضع شما و نقد عملکردتان به سوژه داغی برای سوالات ورودیهای ناب تبدیل میشود. شما قبل از اینکه سراغ ورودی بروید او با شما از طریقه نشریه، برنامه های جمعی،رفتار اعضایتان، سایت و وبلاگ شما و مواردی از این دست با شما آشنا شده است و اینجاست که جلسه جذب به جلسه نقد شما تبدیل میشود. میدانم گاهی پیشانیتان عرق سردی را در اینجا گاها به خود میبیند ولی خواهشا از تشکلتان بهیچ عنوان الکی بت نسازید!!

سوالاتی که در جلسه جذب پیش میآید بسیار متنوع تر از این چند مورد است که ذکر شد ولی ذکر این نکته خالی از لطف نیست که : بهیچ عنوان نگران سوالات نباشید، سوالات تسهیل گران فرآیند جذب هستند. آنقدر ورودی را سر ذوق آورید که آنقدر سوال کند که هردوطرف شما و او حس کنید دربرابر مشکلات انقلاب با هم هستید و اینکه شما از او میخواهید بیاید در کنار تشکلتان، عظمت جنگی است که در دانشگاه ساری و جاریست!! اگر ورودی را به این نقطه رساندید رهایش کنید تا با خود خلوتی کند البته نگرانش نباشید او رسما بدون اینکه خود بداند عضو تشکلتان شده است!!

جذب و آفات مترتب برآن:

۱) نوع آنچه که در جلسه یا جلسات جذب انجام میدهید با آفتی که بر آن وارد میشود ارتباط مستقیمی دارد. پس فراموش نکنید گاهی بسیاری از آفات جذب زائیده حرکات و سکنات شمایند و جزء ذات جذب نیستند.

۲) گاهی اعضاء چنان از تشکل مطبوعشان تمجید و تعریف میکنند کانه تک ستاره عالم قدیسه کار دانشجوئی همین یک تشکل است!! این سبب میشود ورودی بعد از حضور در مجموعه تان و دیدن مشکلات خیلی سریع راه برگشت را انتخاب کند.

۳) متاسفانه و متاسفانه بدگوئی از مجموعه های دیگر و به شیشه خودی سنگ زدن داره تبدیل به یکی از لوازم لاینفک جذب میشود. آثار این کار غیر اخلاقی مخرب بار تر از آن است که بتوان تشریحش کرد.

۴) پرسیدن سوالاتی نامربوط به حوزه فعالیتهای دانشجوئی و ورود به حوزه زندگی شخصی ورودی

۵) غمبار است وقتی میبینم تشکل ها برای اینکه ورودی جذب شده ریزش پیدا نکنه کارهای اجرائی ابتدائی مانند پوستر زدن و پخش نشریه را بوی میدهند.

۶) ورودی را در بدو ورود به مجموعه گاها آنقدر حلوا حلوا میکنند و مسوولیت بوی میدهند که طرف دچار توهم خود بزرگ بینی میشود. این نقطه، شاه کلید عدم تربیت پذیری ورودی است.

۷) نقطه مقابل مورد بالا که ذکر شد، تزریق روح پوچ بودن در ورودیست. کار ندادن به ورودی(متناسب اقتضائاتش)، به نوعی با وی  برخورد کردن که فرد احساس نامحمرمی و غیر خودی بودن بوی دست دهد از جمله اموریست که ورودی را دچار پوچی میکند.

۸) حتما و حتما از ورودی برای نشریه و سایت مجموعه مطلب بگیرید. حتی اگر مقاله نپخته بود کمی آنرا اصلاح کنید و بکارش گیرید. این سبب تعلق خاطر ورودی میشود.

۹) شوخیهای بیمورد، لهو ولعب هایی که متاسفانه در قشر مذهبی کم هم نیست، خلف وعده و… از مهمترین بزنگاه هایی که سبب فرو ریختن هیمنه تشکل در ذهن ورودی میشود.

۱۰) بیخیال بودن نسبت به شبهات ورودی و طرحی برای عمیق شدن افکار وی نداشتن، نقطه ایست که در بلند مدت ممکن است مجموعه را دچار لغزش کند.

۱۱) اگر ورودی با تاریخچه مجموعه، عقبه نیروی انسانی و تفاوت تشکل با دیگر تشکلها ، آشنا نشود به تدریج کار تشکیلاتی برایش به مثابه تفریحی روزانه تبدیل میشود. بوی یاد دهید که در کجا آمده و چطور باید حق مطلب را ادا کند.

۱۲) ارتباط با جنس مخالف از اساسی ترین مواردی است که ورودی از شما یاد میگیرد. گارد گرفتن ورودی در برابر این نوع ارتباط شما و البته پرسش وی مبنی بر اینکه چرا اینقدر محدودیت وجود دارد؟! نباید سبب نگرانیتان شود. ضرورت این نوع برخورد و آفات برخی ارتباطهای غلط را برای وی توضیح دهید. و البته برای اینکه وی خود را با این فضا سازگار کند صبر کنید و صبر کنید.

۱۳) برچسب زدن به ورودی که خودتان جذبش کرده اید از اصلی ترین علت های ریزش نیروست. گاهی این برچسب در ذهنتان شکل میگیرد، گاهی در جلسه به یکدیگر میگوئید و شاید گاهی به خود ورودی. برچسب نزدن با ارزیابی عیار ورودی جذب شده فرق دارد. مجموعه شما آنقدر فعالیت های متنوع دارد که برای اکثر قریب به اتفاق ورودیها کار داشته باشید! پس با دست خود جوانه های مجموعه را قطع نکنید. ظاهر ورودی، زیر کار دررفتن به بهانه درس، گاها ارتباط با جنس مخالف در دانشگاه، اهل مطالعه نبودن، حتی نسبت به دیدگاه های سیاسی و اعتقادی شما نقد داشتن، نباید سبب شود ورودی را با برچسبی خود ساخته فراری دهید. چقدر آغوش مجموعه تان پذیرای ورودی با همه خصائص ذات جوان دانشجوست؟

پس از شناسائی چه باید کرد؟

مدتها قبل در اردوی ورودی جدید یکی از دفاتر شرکت کرده بودم ، در لابلای حرفهایی که با اعضای شورا رد و بدل میکردیم یکی از دوستان سوال کرد: حالا گیرم که ما با ورودی جدید رفیق شدیم پس از آن چه کنیم؟! و خود جواب داد: میتوانیم با وی رفیق شویم ولی واقعا نمیدانیم بعد از آن چه کنیم!! گرچه این نقل خاطره گونه بیشتر در زمان بررسی آفات جذب کاربرد دارد ولی میتوان از همین جا این مطلب را عاریه گرفت که براستی پس از شناسائی چه کنیم؟ جواب این مطلب زمانی راحت تر بنظر میرسد که : شما اولا اصول شناسائی را بخوبی رعایت کرده باشید و ثانیا شناسائی دیمی انجام نداده باشید.

خروجی کار شناسائی بایستی بصورت بانک اطلاعات ورودی جدیدها در اختیار شورا قرار گیرد. اجازه بدهید همین جا دو نکته را یادآور شوم که : اولا شما به اطلاعات همه ورودیها نیاز ندارید همانطوری که به همه اطلاعات آنها نیاز ندارید. ثانیا این اطلاعات باید در جلسه ویژه شورا طرح شود تا همه اعضا، عیار سنجی کنند و با ورودی آشنا شوند.

اطلاعات ورودی جدیدها هم بایستی فراتر از نام و رشته و… باشد. نمیخواهم در فضای توهمی مطلب را جلو ببرم ولی خوب دقت کنید که سهل شدن فرایند جذب ارتباط مستقیمی با فربه بودن شناخت شما از ورودی جدید در زمان شناسائی دارد، البته این بدان معنا نیست که آنقدر در شناسائی درجا بزنید تا سال تمام شود و به تعبیر عامیانه مرغ از قفس بپرد!!

پس از شناسائی، اولین جامعه هدفی که برای جذب انتخاب میکنید باید همراه ترین ، همدل ترین و پابکارترین فرد با اهداف تشکل باشد. ورودی که دارای روابط عمومی بالاست، دوران دانش آموزی فعالیت  تشکیلاتی داشته، اهل مطالعه بوده ، اهل سوال و دغدغه است، به معیارها و چهارچوب مجموعه شما نزدیکتر و در یک کلام زمینی آماده میباشد را سریع وارد پروسه جذب کنید. به هیچ عنوان هم اینکار را ناشیانه انجام ندهید، مواظب باشید جذب نادرست دانشجوی این چنین باعث از دست رفتن تعداد زیادی ورودی میشود زیرا افرادی با این خصوصیات خود سرحلقه های گروههای غیررسمی ورودیها هستند پس خواهشا دقت کنید اگر بیگدار به آب زدید و بد عمل کردید خیلی از ورودیها به شما بدبین خواهند شد.

از دیگر کارهای پس از شناسائی این است که مشخص کنید چه زمانی و چه کسی و البته کجا برای جذب اقدام کند. مثلا گاهی از قدرت نفوذ مسوول نهاد استفاده کنید ، گاهی واقعا شناسائی را و البته شناسائی را کش بدهید که جذب اتوماتیک وار رخ دهد. . در بازده زمانی هم اینکه مثلا هیچ گاه در اوج امتحان میان ترم ورودی سراغ جذب نروید. فکرکنم با این ۳مثال حدیث مفصلی از این مجمل خوانده شود.

پس از شناسائی نیازهای مجموعه خود و توانائیهای ورودی را لیست کنیدو ببینید چقدر این در و پاشنه با هم چفت میشود. انصافا اگر ورودی هرچند توانا بکارتان نمیاید بیجهت به جذبش اقدام نکنید. البته اجازه دهید اعتراف کنم که  اگر ورودی سطحش بالاتر از اعضای شماست نمیگویم جذبش نکنید ولی میگویم جذابش باشید.

پس از شناسائی و سطح بندی ورودیها ، به هیج عنوان از سطوح دیگر غافل نشوید : شاید شما در سطح بندی و عیار سنجی اشتباه کرده اید، شاید ورودی ،خود را درست به شما نشان نداده ، شاید افراد غیرخوابگاهی را از قلم انداخته اید و شایدهای دیگر. پس مواظب باشید هیچ گاه پرونده شناسائی را مختومه اعلام نکنید.

حرف در زمینه پس از شناسائی زیاد هست و از حوصله وب خارج، ولی به همین قدر اکتفا کنیم که اگر زحمت شناسائی در این مرحله خوب تحلیل نشود قطعا جذب ناموفقی اتفاق خواهد افتاد و آفاتی که بعد از آن وارد میشود. و نکته پایانی اینکه همیشه در مقطع پس از شناسائس از واقعیتهای مجموعه خود غافل نشوید، بگذارید و بگذریم از توضیح این جمله!!

نویسنده: مصطفی قاسمی پور

منبع: ریگ‌متین